محمدرضا بیاتی : جناب جبلی! ما مقصر نیستیم شما مقصرید؛ شمایِ نوعی، مدیران و تصمیمسازان فرهنگی؛ دیدگاهها و سیاستگذاریهای نابخردانه یا دقیقتر، لجوجانه، خِرَدستیز و هنرسوز است که باعث میشود مخاطبان از رسانهی ملی روی برگردانند. فهرست برنامههای ماندگار- در چند دههی اخیر- را بگذارید روی میزتان ببنید چند نخبهی خوشفکر را طرد کردهاند و به جای آنها چه نالایقانی بر صدر نشستهاند؟ نخبهی نایابی مثل عادل فردوسیپور را ، که ممکن است چهل سال بگذرد و کسی همتراز او نیاید، مقابل یک مدیر بیصلاحیت قرار دادند که اگر قرار به لیاقت بود سزاوار نشستن در پارک ملت بود نه مدیریت یک شبکهی پُرمخاطب! انتظار دارید از درون چنین ساختاری چه تصمیماتی بیرون بیاید و چه آثاری خلق شود؟
کد خبر: ۹۱۷۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۶
کوبریک در دکتر استرنجلاو بیشتر آمریکا را زیر تیغ انتقاد بُرده، اما به روسها هم بیاعتنا نیست؛ او در یکی از دیالوگهای فیلم - در حضور سفیر شوروی در اتاق جنگ- میگوید روسها طوری رفتار میکنند که انگار همیشه برگ بَرَنده دست آنهاست! آیا واقعاً برگ برنده همیشه دست آنهاست؟ زمان این ادعا را اثبات خواهد کرد. دیروز ولادیمیر پوتین دستور آمادهباشِ هستهای داد، امیدوارم او نخواهد دکتر استرنجلاوِ روسی باشد و قهرمان یک داستان کمدی-تباهی نشود درحالیکه رئیس جمهور کشورِ مورد تجاوز یک کمدین شجاع است.
کد خبر: ۹۱۲۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۱
محمدرضا بیاتی : آیا فکر میکنید موفقیت سریالهای ترکی به دلیل نمایشِ روابط عاشقانهی هنجارشکن است، اگر بگویید بله با شما مخالفم؛ درست است! میتوان نقائص زیادی در این سریالها پیدا کرد و بر آسیبهای قابل تأملی دست گذاشت، اما –به باور نگارنده- دلیل اصلیِ اقبال مردم به فیلمهای امپراتوری سابقِ عثمانی صرفاً کنجکاویِ گناهآلود نیست!
کد خبر: ۸۹۶۹۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۹
محمدرضا بیاتی : مسئولان رسانهی ملی باید از خود بپرسند: وقتی مخاطبان میدانند فیلمها و سریالها داستان هستند، یا جهانهای خیالی و فرضیاند، و روشن است که بازیگران نقش بازی میکنند چرا افکار عمومی نسبت به تفاوت یا تناقض بین نقش یک زن در یک سریال و سبک زندگی شخصی او واکنش منفی نشان میدهند؟ مگر قرار است بازیگری که نقش الگوی ارزشی را بازی میکند الزاماً همان شخصیت نمایشی باشد؟ ریشهی این انتظار نامعقول در کجاست؟
کد خبر: ۸۸۵۶۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۳
محمدرضا بیاتی : «می روم سر قبر مادرم، آرزو دارم برگردم به وطن، حتی اگر شده در آخرین لحظات زندگی ام، این بزرگترین آرزوی من است، بعد از آن دیگر سرم را راحت میگذارم زمین و میروم»؛ این جملات، بخشی از آخرین گفتگوی بهروز وثوقی است که امکان بازگشت به سرزمین مادری را ندارد. هر انسانی که حداقلی از وجدان انسانی و اخلاقی در او زنده باشد بعید است چنین کلماتی را از پیرمردی ۸۴ ساله بشنود و دل اش به درد نیاید.
کد خبر: ۸۸۱۷۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۲۷